loading...
حقیقت
Mahdi-IDea بازدید : 34 پنجشنبه 1393/01/14 نظرات (0)

 

نقد و بررسی سن ازدواج عائشه با پیامبر اسلام

دانلود فایل صوتی تصویری برای افرادی که توانای مطالعه ندارند- دانلود فایل - تماشا


یک دروغ بسیار بزرگ!!!
عایشه همسر شش ساله پیامبر اسلام
21 ساله از آب در آمد !!!
 
-     راوي روايت ها
-     ازدواج عايشه با جبير پيش از پيامبر و باكره نبودنش
-     محاسبه سن عايشه با استفاده از سن ايمان او (21 سال)
-     محاسبه سن عايشه با استفاده از سن حضرت فاطمه (س) (21 سال يا بيشتر)
-     محاسبه سن عايشه با مقايسه بين سن او و خواهرش اسماء (21 سال)
-     محاسبه سن عايشه با استفاده از سال تولد او(21 سال)
-     سال ازدواج با پيامبر
-     خواستگاري نشدني (پيمان برادري ابوبكر)

-     حسادت عايشه به ديگر زنان پيامبر
-    رواي روايت ها
مشكل اساسي روايت هايي كه عايشه را هنگام ازدواج با پيامبر (ص) كم سن نشان مي دهد اينست كه راوي تمام روايت ها خود عايشه يا خواهر زاده اش ابن عامر مي باشد . اما ايراد اين راويان چيست ؟
بحث پيرامون اين موضوع كه چرا عايشه نياز به چنين جعلي داشته را در ادامه به مرور بررسي خواهيم نمود ، اما ذكر يك حديث را براي بررسي صحت روايات نقل شده توسط عايشه كافي مي دانيم .پيامبر(ص) فرموده است: «لقد قلت كلمه لو مزجت بماء البحر لمزجته» آنچه تو (عايشه) گفتي اگر با بحر بياميزند آن را آلوده خواهد ساخت. (سنن ترمذي)
اما در مورد خواهرزاده عايشه ابن عامر بايد گفت كه او هنگام ازدواج عايشه با پيامبر 5 سال داشته و چگونه ميتوانسته زمان تولدعايشه را به خاطر داشته باشد و مهمتر اينكه چگونه طفل 5 سال اينهمه روايات را با جزئيات كامل در آن سن به ياد داشته ؟ تا آنجا كه مي گويد: «پيامبر در روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول به مدينه هجرت نمودند و در شؤال همان سال درست هشت ماه بعد با وي ازدواج كرد؟!»
اين در حاليست كه خود عايشه نيز كه ادعا ميكند در شش سالگي به عقد پيامبر در آمده است جزييات كامل رويدادهاي آنزمان را بخاطر دارد كه از ديد تاريخي جاي شگفتي دارد .و اين گمان را كه دسيسه اي براي جعل در كار بوده است را تقويت ميكند .
اما روايت ديگر از ان هشام است و بخوانيم در چه شرايطي روايت نموده : هشام بن عروه راوي اين حديث پس از هفتاد و يك سال زندگي در مدينه آن را به قصد عراق ترك گفته و صيغه هاي مختلف اين حديث از طريق راويان عراقي روايت شده است. جالب اينجاست كه حديث سن عايشه  در هنگام عقد با پيامبر(ص) در شش سالگي تا زماني كه در مدينه بود (هفتاد و يك سال) بيان نكرده است و در عراق براي روايان عراقي نقل كرده است.
مولف «تهذيب التهذيب» (كتابي مشهور در علم رجال) معتقد است كه آن بخشي ازروايت هاي هشام بن عروه كه از طريق روايان عراقي روايت شده اند قابل پذيرش نيست وي همچنين مي افزايد كه حتي مالك بن انس در مورد آن عده احاديث او كه از طريق راويان عراقي روايت شده است ملاحظه داشت. وي در ادامه مي افزايد هشام بن عروه در اواخر عمرش (تقريباً زماني كه به عراق هجرت نمود) حافظه اش ضعيف شده بود.(تهذيب التهذيب، ج11، ص48، 51) فلذا طبق نظر رجاليون تمامي نقل هاي هشام بن عروه در عراق به دليل از دست دادن حافظه اش مورد قبول نيست.
ازدواج عايشه با جبير پيش از پيامبر  و باكره نبودنش
 وروى ابن سعد عن أبيمليكة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم عندما خطب عائشة . قال أبو بكر : إني كنتأعطيتها مطعما " لابنه جبير . فدعني حتى أسلها منهم .فاستسلها منهم فطلقها.فتزوجها رسول الله صلى الله عليه وسلم.
*الطبقات الكبرى 59 / 7 ، الإصابة 359 / 4
ابوبکر عایشه را به ازدواج "جبیر بن مطعم" در آورد ، پس از مدتی او را از ایشان گرفته و طلاقش داد ...
ابن سعد، طبقات الكبري، ص529؛ الاصابه، ج4، ص356
باکره بودن عايشه
روایات باکره بودن عائشه را تنها از خود او نقل کرده اند و با روایت های دیگر در تناقض است.از جمله«یروی ابو داود:لما تزوج بها اقام عندها ثلاثا ثم قال : لیس بک علی اهلک هو ان إن شئت سبعت... و کان روسل الله اذا تزوج البکر أقام عندها سبعا و اذا تزوج الثیب أقام عندها ثلاثا»
(سنن ابن داود / کتاب النکاح / باب فی المقام عند البکر / رقم2124)
این روایت دقیقا بیان می دارد که آنچه عائشه خود روایت می کند او بکر نیوده است ؛ زیرا چنانکه روایت بیان دارد پیامبر نزد زن باکره خود هفت روز و نزد غیر باکره ها سه روز اقامت داشت اند. و چون نزد عائشه سه روز اقامت داشت، بیان کننده آن است که عائشه آن چنان که خود ادعا دارد بکر نبوده است!!؟
محاسبه سن عايشه با استفاده از سن ايمان او (21 سال)
سال اسلام آوردن عايشه نيز، سن او را در هنگام ازدواج با رسول خدا مشخص و روشن مي‌كند . طبق گفته بزرگان اهل سنت، عايشه اول بعثت ايمان آورد
و جزء هيجده نفر اولي بود كه به نداي رسول خدا لبيك گفت.
نووي در تهذيب الإسماء مي‌نويسد:وذكر أبو بكر بن أبي خيثمة في تاريخه عن ابن إسحاق أن عائشة أسلمت صغيرة بعد ثمانية عشر إنسانا ممن أسلم .
ابن خيثميه در تاريخش از ابن اسحاق نقل كرده است:كه عايشه در كودكي و بعد از هيجده نفر ايمان آورد.النووي، ابوزكريا يحيي بن شرف بن مري(متوفاي676 هـ) ، تهذيب الأسماء واللغات ،ج 2 ، ص 615 ، تحقيق : مكتب البحوث والدراسات ،دار النشر : دار الفكر - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1996م.
و مقدسي مي‌گويد:وممن سبق إسلامه أبو عبيدة بن الجراح والزبير بن العوام وعثمان بن مظعون ... ومن النساء أسماء بنت عميس الخثعمية امرأة جعفر ابن أبي طالب وفاطمة بنت الخطاب امرأة سعيدبن زيد بن عمرو وأسما بنت أبي بكر وعائشة وهي صغيرة فكان إسلام هؤلاء في يدعو في خفية قبل أن يدخل دار أرقم بن أبي الأرقم.ثلاث سنين ورسول الله
كساني كه در اسلام آوردن بر ديگران سبقت گرفتند:ابوعبيده جراح .... و از زنان اسماء دختر بنت عميس همسر جعفر بن أبي طالب ... و عائشه كه در آن زمان خردسال بود . اين افراد در سه سال اول بعثت كه رسول خدا مخفيانه مردم را به ايمان دعوت مي‌كرد،اسلام آوردند، قبل از آن كه رسول خدا وارد خانه أرقم بن أبي الأرقم بشوند.المقدسي، مطهر بن طاهر -متوفاي507 هـ- البدء والتاريخ ، ج 4 ، ص 146 ، ناشر : مكتبة الثقافة الدينية – بورسعيد.
و ابن هشام نيز نام عائشه را جزء كساني مي‌آورد كه در سال اول بعثت ايمان آورده است ؛ در حالي كه هنوز كودك بوده است.
إسلام أسماء وعائشة ابنتي أبي بكر وخباب بن الآرت وأسماء بنت أبي بكروعائشة بنت أبي بكر وهي يؤمئذصغيرة وخباب بن الأرت حليف بني زهرة.الحميري المعافري، عبد الملك بن هشام بن أيوب ابومحمد -متوفاي213هـ  السيرة النبوية، ج 2 ، ص 92 ، تحقيق طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجيل،الطبعة: الأولى، بيروت
اگر عائشه در زمان اسلام آوردنش - سال اول بعثت-هفت ساله بوده باشد، در سال چهارم هجري -سال ازدواج رسمي با رسول خدا- 24ساله خواهد بود.
بنابر اين گفته حتي اگر در بدترين حالت سن عايشه را حداقل سن خرد پذير 4 سالگي(با فرض ضريب هوشي بالا) در نظر بگيريم باز سن ازدواج عايشه با پيامبر  در 21 سالگي خواهد بود.     
-     محاسبه سن عايشه با استفاده از سن حضرت فاطمه (س) (21 سال يا بيشتر)
قوله " صلى الله عليه وآله وسلم " لفاطمة : أنها سيدة نساء العالمين ، وبين ما نسب إليه " صلى الله عليه وآله وسلم " من أنه لم يكمل من النساء إلا مريم ابنة عمران ، وآسية امرأة فرعون ، وأن فضل عائشة على النساء كفضل الثريد على سائر الطعام .*السيرة النبوية لابن كثير ج 2 ص 137 .
يقول الطحاوي : " قد يحتمل أن يكون ما في هذا الحديث قبل بلوغ فاطمة ، واستحقاقها الرتبة التي ذكرها رسول الله " صلى الله عليه وآله وسلم " لها . إلى أن قال : وأن كل فضل ذكر لغير فاطمة ، مما قد يحتمل أن تكون فضلت به فاطمة ، محتملا لان يكون وهي حينئذ صغيرة ، ثم بلغت بعد ذلك الخ ".*مشكل الآثار ج 1 ص 52
 لقد قال الطحاوي هذا ، بعد أن جزم قبل ذلك بقليل ، بأن فاطمة صلوات الله وسلامه عليها كان عمرها حين توفيت خمسا وعشرين سنة . *مشكل الآثار ج 1 ص 47
 عالمان اهل سنت سخن از پیامبر در مورد عایشه نقل کردند که پیامبر فرموده فاطمه سرور تمام بانوان جهان است و در مورد عایشه فضیلتی را برشمرد که بر دیگر زنان برتری دارد و دیگران آن را ندارند .
نکته :وقتی کسی میگوید فاطمه سرور تمام بانوان جهان باشد چگونه برای عایشه فضیلتی است که برای او نیست ؟!
عالمان اهل سنت مانند " طحاوی" که ناقل آن دو حدیث نیز می باشد چنین توجیه کرده است که جمله ای که درباره عایشه آمده است مربوط به زمانیست که فاطمه کوچک و نابالغ بوده .
خود او میگوید :" فاطمه در بیست و پنج سالگی در گذشت "مشکل الاثار ج 1 ص47و52-سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام .ص264
به این ترتیب میدانیم كه حضرت زهرا دو تا سه سال پيش از بعثت به دنيا آمده اند و ضمنا طبق اين روايت از عايشه چند سالي (حداقل سه سال) كوچكتر بودند ، بر اين اساس اگر ازدواج عايشه را سال چهارم پس از هجرت در نظر بگيريم  بازبه سني بالاي 21 سال براي عايشه هنگام ازدواج با پيامبر مي رسيم .
-      محاسبه سن عايشه با مقايسه بين سن او و خواهرش اسماء (21 سال)
يكي از مسائلي كه سن دقيق عايشه را در هنگام ازدواج با رسول خدا به اثبات مي‌رساند،مقايسه سن او با سن خواهرش اسماء بنت أبي بكر است.
طبق نقل بزرگان اهل سنت، اسماء ده سال از عائشه بزرگتر بوده و در سال اول هجري بيست و هفت سال داشته است. همچنين در سال هفتاد و سه از دنيا رفته است؛ در حالي كه صد ساله بوده است.ابونعيم اصفهاني در معرفة الصحابة مي‌نويسد:أسماء بنت أبي بكر الصديق ... كانت أخت عائشة لأبيها وكانت أسن من عائشةولدت قبل التأريخ بسبع وعشرين سنة.
اسماء دختر ابوبكر، از جانب پدر خواهر عائشه و از او بزرگتر بود، اسماء، بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمد.الأصبهاني، ابونعيم أحمد بن عبد الله
-متوفاي430هـ-، معرفة الصحابة ج 6 ، ص 3253 ، رقم : 3769 ، طبق برنامه الجامع الكبير.
و طبراني مي‌نويسد:مَاتَتْ أَسْمَاءُ بنتُ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ سَنَةَ ثَلاثٍ وَسَبْعِينَ بَعْدَ ابْنِهَا عبد اللَّهِ بن الزُّبَيْرِ بِلَيَالٍ ... وكان لاسماء يوم مَاتَتْ مِائَةُ سَنَةٍ وُلِدَتْ قبل التَّارِيخِ بِسَبْعٍ وَعِشْرِينَ سَنَةً وَقَبْلَ مَبْعَثِ النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم بِسَبْعَ عَشْرَةَ سَنَةً .
اسماء دختر ابوبكر در سال هفتاد و سه و بعد از پسرش عبد الله بن زبير از دنيا رفت. اسماء در هنگام وفات صد سال داشت ،بيست و هفت سال قبل از تاريخ
و هفده سال قبل از هجرت به دينا آمده بود.   الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب ابوالقاسم -متوفاي360هـ- المعجم الكبير، ج 24 ، ص 77 ، تحقيق:
حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م.ابن عساكر نيز مي‌نويسد:كانت أخت عائشة لأبيها وكانت أسن من عائشة ولدت قبل التاريخ بسبع وعشرين سنة. اسماء از جانب پدر، خواهر عائشه و بزرگتر از وي بود، اسماء بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمده بود.
ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي571هـ تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل،
ج 69 ، ص 9 ، تحقيق: محب الدين أبي سعيد  عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.
و ابن اثير مي‌نويسد:قال أبو نعيم : ولدت قبل التاريخ بسبع وعشرين سنة.ابو نعيم گفته: اسماء بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمده است.
الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد-متوفاي630هـ- أسد الغابة في معرفة الصحابة،ج 7 ، ص 11 ، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م.
و نووي مي‌نويسد:وعن الحافظ أبي نعيم قال ولدت أسماء قبل هجرة رسول الله صلى الله عليه وسلم بسبع وعشرين سنة .از حافظ أبونعيم نقل شده است كه گفت:
اسماء بيست و هفت سال قبل از هجرت به دنيا آمد.النووي، ابوزكريا يحيي بن شرف بن مري، -متوفاي676 هـ- ، تهذيب الأسماء واللغات ، ج 2 ، ص 597 ـ 598 ، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات ، دار النشر : دار الفكر - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1996م
و حافظ هيثمي مي‌نويسد:وكانت لأسماء يوم ماتت مائة سنة ولدت قبل التاريخ بسبع وعشرين سنة وولدت أسماء لأبي بكر وسنه إحدى وعشرون سنة.
اسماء در هنگام وفات صد سال داشت،بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمد،و ابوبكر در هنگام ولادت او بيست و يك سال داشت. الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر -متوفاي 807 هـ-، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9 ، ص 260 ، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ..
ابن حجر عسقلاني مي‌گويد: أسماء بنت أبي بكر الصديق زوج الزبير بن العوام من كبار الصحابة عاشت مائة سنة وماتت سنة ثلاث أو أربع وسبعين .
اسماء دختر ابوبكر، همسر زبير بن عوام كه از بزرگان صحابه بود، صد سال زندگي كرد و در سال هفتاد و سه و يا هفتاد و چهار از دنيا رفت.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل- تقريب التهذيب، ج 1 ، ص 743 ، تحقيق: م حمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولى
ابن عبدالبر قرطبي نيز مي‌نويسد: وتوفيت أسماء بمكة في جمادى الأولى سنة ثلاث وسبعين بعد قتل ابنها عبد الله بن الزبير بيسير...
قال ابن اسحاق إن أسماء بنت أبي بكر أسلمت بعد اسلام سبعة عشر إنسانا... وماتت وقد بلغت مائة سنة.
اسماء در جمادي الأول سال هفتاد و سه در مكه و بعد از كشته شدن فرزندش عبد الله بن زبير از دنيا رفت. ابن اسحاق گفته: اسماء دختر ابوبكر بعد از هفده نفر
اسلام آورد و در حالي از دنيا رفت كه صد سال سن داشت.النمري القرطبي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 4 ، ص 1783 ـ 1782 ، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ..
صفدي مي‌نويسد:
وماتت بعده بأيام يسيرة سنة ثلاث وسبعين للهجرة وهي وأبوها وابنها وزوجها صحابيون قيل إنها عاشت مائة.
اسماء بعد از گذشت مدت كوتاهي پس از عبد الله بن زبيردر سال هفتاد و سه از دنيا رفت.پدر، پسر و همسر او صحابي بودند و گفته شده است كه او صد سال زندگي كرد.الصفدي، صلاح الدين خليل بن أيبك الوافي بالوفيات، ج 9 ، ص 36 ، تحقيق أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناش
ر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م.
و بيهقي نقل مي‌كند كه اسماء، ده سال از عايشه بزرگتر بوده است:
أبو عبد الله بن منده حكاية عن بن أبي الزناد أن أسماء بنت أبي بكر كانت أكبر من عائشة بعشر سنين .
ابن منده از ابن أبي الزناد نقل كرده است كه اسماء دختر ابوبكر، ده سال از عايشه بزرگتر بوده است.
البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكرسنن البيهقي الكبرى، ج 6 ، ص 204 ، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة
و ذهبي و ابن عساكر نيز همين مطلب را نقل مي‌كنند:قال عبد الرحمن بن أبي الزناد كانت أسماء أكبر من عائشة بعشر.الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، سير أعلام النبلاء، ج 2 ، ص 289 ، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ..
ابن كثير دمشقي سلفي در كتاب البداية والنهاية مي‌نويسد:
وممن قتل مع ابن الزبير فى سنة ثلاث وسبعين بمكة من الأعيان ... أسماء بنت أبى بكر والدة عبد الله بن الزبير... وهى أكبر من أختها عائشة بعشر سنين... وبلغت من العمر مائة سنة ولم يسقط لها سن ولم ينكر لها عقل .
كساني كه با عبد الله بن زبير در سال هفتاد و سه در مكه از دنيا رفتند .... اسماء دختر ابوبكر مادر عبد الله بن زبير ...او از خواهرش عايشه ده سال بزرگتر بود، در حالي از دنيا رفت كه صد ساله بود و هيچ يك از دندان‌هاي او نيفتاده و عقلش نيز دچار اختلال نشده بود.ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر القرشي
ابوالفداء، البداية والنهاية، ج 8 ، ص 345 ـ 346 ، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
ملا علي قاري مي‌نويسد:
وهي أكبر من أختها عائشة بعشر سنين وماتت بعد قتل ابنها بعشرة أيام ... ولها مائة سنة ولم يقع لها سن ولم ينكر من عقلها شيء ، وذلك سنة ثلاث وسبعين بمكة.
اسماء از خواهرش عايشه ده سال بزرگتر بود، ده روز بعد از كشته شدن پسرش از دنيا رفت، در هنگام مرگ صد سال داشت، دندانهايش نيفاده
و عقلش دچار اختلال نشده بود، وفات او در سال هفتاد و سه در مكه اتفاق افتاد.ملا علي القاري، علي بن سلطان محمد الهروي، مرقاة المفاتيح
شرح مشكاة المصابيح، ج 1 ، ص 331 ، تحقيق: جمال عيتاني،
و امير صنعاني مي‌نويسد:وهي أكبر من عايشه بعشر سنين وماتت بمكة بعد أن قتل ابنها بأقل من شهر ولهامن العمر مائة سنة وذلك سنة ثلاث وسبعين .
اسماء ده سال از عايشه بزگتر بود، و در مكه و و كمتر از يك ماه بعد از كشته شدن پسرش از دنيا رفت، در حالي كه صد سال سن داشت. اين مطلب در سال هفتاد و سه اتفاق افتاد .الصنعاني الأمير، محمد بن إسماعيل سبل السلام شرح بلوغ المرام من أدلة الأحكام، ج 1 ، ص 39 ، تحقيق: محمد عبد العزيز الخولي، ناشر:دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة،.
نتيجه : اسماء در سال اول بعثت 14 ساله و 10 سال از عايشه بزرگتر بوده است . پس عايشه در سال اول بعثت 4 ساله و در سال 13 بعثت (سال عقد با رسول خدا) 17 ساله و در سال چهام هجرت )سال ازدواج رسمي با پيامبر) 21 ساله بوده است.
از طرف ديگر: اسماء در سال 73 صد ساله بوده ، صد منهاي 73 مساوي است با 27 . پس در سال اول هجرت، 27 سال داشته است.اسماء از عايشه10 سال بزرگتر بوده. 10 منهاي 27 مساوي است با 17 .پس عايشه در سال اول هجرت 17 سال سن داشته است . پيش از اين ثابت كرديم كه پيامبر در شوال سال چهارم هجري رسماً با عائشه ازدواج كرده است ؛ يعني عايشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 21سال داشته است.
-     محاسبه سن عايشه با استفاده از سال تولد او(21 سال)
طبري آورده است كه: «ابوبكر صديق رضي الله عنه داراي چهار فرزند بود كه همه آنها را در دوره جاهليت به دنيا آمده بودند.»
اگر عايشه قبل از بعثت به دنيا آمده باشد با احتساب 13 سال بعثت و دو سال بعد از هجرت و اينكه عايشه پيش از بعثت با جبير ازدواج نموده بود
(فرض همان شش سالگي كه به دروغ نسبت داد )و پس از بعثت بعنوان بيستمين زن ايمان آورنده شناخته شده بود مي بايست سن او حداقل 21 سال بوده باشد .
   21= 13+2+6
-     سال ازدواج با پيامبر
وتزوج رسولُ الله صلى الله عليه وسلم، بعد خديجة، سودة بنت زَمعة بن قيس، من بني عامر بن لؤي،قبل الهجرة بأشهر... فكانت أول امرأة وطئها بالمدينة
.رسول خدا بعد از خديجه، چند ماه قبل از هجرت با سوده بنت زمعه ، ازدواج كرد و او نخستين همسري بود كه رسول خدا در مدينه با او همبستر شد
.البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر متوفاي279هـ،أنساب الأشراف، ج 1 ، ص 181، طبق برنامه الجامع الكبير.
از طرف ديگر ذهبي مدعي است كه سودة بن زمعه، چهار سال تنها همسر رسول خدا بوده است .
وتوفيت في آخر خلافة عمر ، وقد انفردت بصحبة النبي صلى الله عليه وسلم أربع سنين لا تشاركها فيه امرأة ولا سرية ، ثم بنى بعائشة بعد ... .
سوده در سال آخر خلافت عمر از دنيا رفت، او چهار سال تنها همسر رسول خدا بود ، هيچ زني و هيچ كنيزي در آن چهار سال با سوده در اين امر شريك نبود، سپس رسول خدا با عائشه ازدواج كرد.
الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 3 ، ص 288 ، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ -.
در نتيجه ، عايشه در سال چهارم هجرت- چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سود-با آن حضرت ازدواج كرده است.
-     خواستگاري نشدني (پيمان برادري ابوبكر)
از نخستین تناقضهای بسیار صریح موجود در روایتهای نقل شده در بخاری و برخی منابع دیگر درباره جریان ازدواج پیامبر اسلام با عایشه جریان خواستگاری عایشه توسط پیامبر از پدرش ابو بکر است آنچه درستی این روایت را از پایه با مشکل روبرو میکند :
حديث خطبة عائشة فمنها : ما رواه في كتاب النكاح عن عروة أن النبي - صلى الله عليه وآله وسلم - خطب عائشة ، فقال له أبو بكر : إنما أنا أخوك ، فقال : « أنت أخي في دين الله وكتابه وهي لي حلال .
 صحيح البخاري كتاب النكاح باب تزويج الصغار رقم 5081
در این روایت ابو بکر در پاسخ خواستگاری پیامبر از دخترش عایشه در پاسخ پیامبر میگوید که چنین چیزی شدنی نیست زیرا که من برادر شما هستم- اشاره به پیمان برادری ابوبکر با پیامبر  .مشكلی که این روایت با آن روبروست آنستکه جریان خواستگاری چنانچه عایشه مدعی است پیش از هجرت پیامبر به مدینه و در مکه اتفاق افتاده است !اما پیمان برادری میان مسلمانان چنانکه پیامبر آنرا بست در مدینه و پس از هجرت از مکه به مدینه رخ داد!
حالا چگونه ممکن است پیمان برادری که بعدا در مدینه بسته شده در اینجا و پیش از وقوع مورد استناد ابوبکر قرار گیرد خوب باید از عایشه  وبخاري پرسید.
-     حسادت عايشه به ديگر زنان پيامبر
چنانکه معروف است عایشه دچار حسد فوق العاده زیادی نسبت به بقیه همسران پیامبر بوده و گاه و بیگاه چنین احساسی را ابراز میکرده از جمله:
وقال ابن حجر : إن عائشة كانت تغار من نساء النبي وكانت تغار من خديجة أكثر . فتح الباري ح‍ 7 / 136
ابن حجر میگوید: عایشه نسبت به دیگر زنان پیامبر بویژه خدیجه بسیار حسادت میورزید عن عائشة قالت : كان رسول الله صلى الله عليه وسلم لا يكاد يخرج من البيت حتى يذكر خديجة . فيحسن الثناء عليها. فذكرها يوما " من الأيام فأدركتني الغيرة . فقلت : هل كانت إلا عجوزا " ، فقد أبدلك الله خيرا " منها ، فغضب ، ثم قال : لا والله ما أبدلني الله خيرا " منها ، آمنت بي إذ كفر الناس . وصدقتني إذ كذبني الناس ، وواستني في مالها إذ حرمني الناس . ورزقني الله منها أولادا " إذ حرمني أولاد النساء ، قالت عائشة : فقلت في نفسي لا أذكرها بسيئة أبدا "
* أحمد وإسناده حسن ( الزوائد 224 / 9 ) وابن عبد البر  وابن كثير -البداية والنهاية 92 عايشه میگوید: پیامبر از خانه بیرون نمیشد مگر انکه از خدیجه یادی کند ئ او را به نیکی یاد فرماید پس در روزی از روزها دچار حسادت فراوان نسبت به او شده و گفتم ای پیامبر مگر خدیجه چیزی بیش از یک پیرزن بود؟! پس پیامبر خشمگین شده و فرمود : نه به خدا قسم خدا بهتر از خدیجه به من نداد.....
عن عائشة قالت : ما غرت على امرأة كما غرت على خديجة ، وما بي أن أكون أدركتها . ولكن لكثرة ذكر رسول الله " صلى الله عليه وآله وسلم " إياها ، وإن كان ليذبح الشاة ؟ فيتبع بذلك صدائق خديجة يهديها لهن. *صحيح البخاري ج 9 ص 292 ، و ج 5 ص 48 ، و ح 7 ص 47 ، و ج 8 ص 15 ، وصحيح مسلم ج 7 ص 134 و 133 ، وأسد الغابة ج 5 ص 438 ، والمصنف ج 7 ص 493 ، والاستيعاب هامش الإصابة ج 4 ص 286 ، وصفة الصفوة ج 2 ص 8 ، عن البخاري ، ومسلم ، وتاريخ الاسلام للذهبي ج 2 ص 153 ، والبداية والنهاية ج 3 ص 12.
عايشه میگوید: به هيچ زنی به اندازه خدیجه حسادت نورزیدم با انکه او را هرگز ندیده بودم ...
وقد ذكر النبي " صلى الله عليه وآله وسلم " خديجة يوما ، فغارتأم المؤمنين ، فقالت : هل كانت إلا عجوزا أبدلك الله خيرا منها ؟ وفي لفظ مسلم : " وما تذكر من عجوز من عجائز قريش ، حمراء الشدقين ، هلكت في الدهر ، أبدلك الله خيرا ممنها " ؟ فغضب " صلى الله عليه وآله وسلم " ، ‹ صفحة 292 › حتى اهتز مقدم شعره ، ثم قال : لا والله ، ما أبدلني الله خيرا منها الخ الرواية.
روزی پیامبر از خدیجه یاد کرد پس عایشه از خشم و خسادت بر آشفته و گفت:.....
*صحيح مسلم ج 7 ص 134 ، لكنه لم يذكر جوابه " صلى الله عليه وآله وسلم " وأسد الغابة ج 5 ص 857 / 558 و 438 والإصابة ج 4 ص 283 ، والاستيعاب هامشها ج 4 ص 286 / 287 ، وصفة الصفوة ج 2 ص 8 ، ومسند أحمد ج 6 ص 117 ، وليراجع البخاري ج 2 ص 202 ط سنة 1309 ه‍ . ق والبداية والنهاية ج 3 ص 128 واسعاف الراغبين بهامش نور الابصار ص 96 .
وقال العسقلاني والقسطلاني : " وأن عائشة كانت تغار من نساء النبي " صلى الله عليه وآله وسلم " ، لكن كانت تغار من خديجة أكثر " .
* فتح الباري ج 7 ص 102 ، وإرشاد الساري ج 6 ص 166 و ج 8 ص 113 .
عايشه نسبت به دیگر زنان پیامبر حسادت میورزید اما نسبت به خدیجه بیشتر...
نمونه هاي چنین حسادتهایی در تاریخ عایشه فراوان است اما آنچه برای ما مهم است آنستکه کسیکه داری چنین حسادتی بوده بی شک برای قیاس و به رخ کشیدن و ارضای حس برتری جویی هم که بوده باید جهت مقایسه هم که شده سن همسر دیگر –همزمان- را نیز روایت میکرده که مثلا من شش ساله و بودم و همسر دیگری مثلاٌ 30 ساله.اما میبینیم در هیچ جا عایشه اشاره ای به سن سوده بنت زمعه نمیکند با آنکه درست در یک زمان به عقد هم در آمده بودند.
حال فرض کنید گفته شود که سوده در زمانی که عایشه این حدیث- یعنی حدیث شش ساله بودنش- را روایت کرده سوده بنت زمعه از دنیا رفته بوده است. اما نادرستی چنین فرضیه ای هنگامیکه مشخص میشود که بدانیم عایشه دارای حسادت فراوانی نسبت به خدیجه همسر اول پیامبر که او هم در زمان ازدواج پیامبر با عایشه فوت کرده بوده !! , است. آنهم بر پایه روایتهای زیر:
وقد ذكر النبي " صلى الله عليه وآله وسلم " خديجة يوما ، فغارت أم المؤمنين ، فقالت : هل كانت إلا عجوزا أبدلك الله خيرا منها ؟ وفي لفظ مسلم : " وما تذكر من عجوز من عجائز قريش ، حمراء الشدقين ، هلكت في الدهر ، أبدلك الله خيرا ممنها " ؟ فغضب " صلى الله عليه وآله وسلم " ، ‹ صفحة 292 › حتى اهتز مقدم شعره ، ثم قال : لا والله ، ما أبدلني الله خيرا منها الخ الرواية.
*صحيح مسلم ج 7 ص 134 ، لكنه لم يذكر جوابه " صلى الله عليه وآله وسلم " وأسد الغابة ج 5 ص 857 / 558 و 438 والإصابة ج 4 ص 283 ، والاستيعاب هامشها ج 4 ص 286 / 287 ، وصفة الصفوة ج 2 ص 8 ، ومسند أحمد ج 6 ص 117 ، وليراجع البخاري ج 2 ص 202 ط سنة 1309 ه‍ . ق والبداية والنهاية ج 3 ص 128 واسعاف الراغبين بهامش نور الابصار ص 96 .
روزی پیامبر از خدیجه یاد کرد پس عایشه از خشم و حسادت بر آشفته و گفت : ای پیامبر مگر خدیجه چیزی بیش از یک پیرزن بود؟!! پس پیامبر خشمگین شده و فرمود : نه به خدا قسم خدا بهتر از خدیجه به من نداد...
از سوی دیگر چنانچه گذشت عایشه نسبت به تمامی زنان پیامبر حسادت میورزیده حال چگونه است که برای ارضای این حس هیچ یادی از سن بسیار زیادتر سوده بنت زمعه و یا باکره نبودنش نمیکند باز جای پرسش فراوان دارد.
-     عايشه مفتي
اما آنچه بيش از بيش روايتهاي بالا بودن سن عايشه حتى از 22 سال را در هنگام دخول را ميتوان در اين حديث كه سنيان همگي بر آن صحه گذاشته اند دريافت:
وأخرج ابن سعد عن القاسم قال : كانت عائشة استقلت بالفتوى في عهد أبي بكر وعمر وعثمان .
*الحاكم ( المستدرك 8 / 4 ) وسير أعلام النبلاء 133 / 2 .
عايشه در زمان ابو بکر و عمر و عثمان در صدور فتوا استقلال یافته بود!
اگر روایت خود عایشه را در مورد سنش بپذیریم که در هنگام فوت پیامبر 18 سال داشته و چون پدرش بلافاصله در پس از پیامبر فوت کرده در اینصورت چگونه ممکن است زنی هجده ساله آنهم با حضور زنان دیگری چون ماریه قبطیه و ام سلمه و ... که هم بزرگتر از او و هم به گواهی تاریخ دانشمند تر بوده اند یا در حضور بانویی چون حضرت زهرا سلام الله علیها بتوند استقلال در قضاو فتوا دادن داشته باشد مگر آنکه سنش بسیار بیشتر از آنچه باشد که خود میگوید.
از دیگر سو ما در تاریخ با انبوهی از روایتهایی مواجهیم که عایشه از پیامبر نقل میکند حال اگر فرض کنیم که همانگونه که عایشه خود نقل میکند سنش در هنگام دخول پیامبر 9 سال بوده و آنچنانکه مدعی است در آن هنگام از فرط خرد سالی هنوز با اسباب بازهایش بازی میکرده اما باز میبینیم روایتهای فقهی عایشه که مورد استناد اهل سنت است بسیار فراوان است و لازمه اعتماد به آنها این استکه عایشه از حالت کودکی خارج شده باشد یعنی حداقل 16 ساله باشد تا بتوان به گفته وی اعتماد کرد با این حساب آیا منطقی است که در عرض دو سال یعنی تا 18 ساله شدن بیش از 25000 حدیث از پیامبر شنیده باشد تازه آنهم احادیث فقهی فقط؟!
-     ديگر انگيزه ي جعل
ممکن است این پرسش برای خواننده پیش بیاید که چرا عایشه یا راویان سنی چنین احادیثی را برای وی جعل کرده اند؟!!
نخستین پاسخ را باید در نسبت عایشه با خلیفه اول جستجو کنید.عایشه دارای احادیث فراوانی درباره فضیلتهای پدرش از زبان پیامبر اسلام است اما لازمه باوراندن این افکار به مردم آنستکه کودکی عایشه با زندگی رسول خدا پیوند داده شود بنابر این خلفا – هر سه- بعلاوه معاویه به چنین کاری دست زدند و مجموعه ای از این دست روایتها را برای عایشه جعل کردند البته نباید در این میان از نقش رشوه و خرید وجدان نیز غافل شویم چرا که بنابر روایتهای ذیل
عن ذكوان مولى عائشة قال : قدم درج من العراق فيه جواهر إلى عمر بن الخطاب . فقال لأصحابه : أتدرون ما ثمنه. فقالوا : لا . ولم يدروا كيف يقسمونه . فقال : أتأذنون أن أرسل به إلى عائشة لحب رسول الله صلى الله عليه وسلم إياها . قالوا : نعم . فبعث به إليها.
*الحاكم  المستدرك 8 / 4  وسير أعلام النبلاء 133 / 2 .
ذکوان غلام عایشه چنین نقل میکند که روزی جواهری ای از عراق برای عمر بن خطاب فرستاده شد . عمر از اطرافیان پرسید آیا میدانید قیمت آن چیست؟ گفتند:نه.و ندانستند چگونه انرا تقسیم کنند پس عمر از آنان اجازه خواست تا آنرا تمام و کمال به نزد عایشه بفرستند و انان نیز اذن بدینکار دادند!!
البته عمر این کار خود را با عشق پیامبر به عایشه توجیه میکند اما آیا این کار بدون ما به ازای قبلی برای عایشه بوده است؟
وأخرج ابن سعد عن مصعب بن سعد قال : . فرض عمر لأمهات المؤمنين عشرة آلاف . وزاد عائشة ألفين . وقال : إنها حبيبة رسول الله صلى الله عليه وسلم.
*الطبقات الكبرى 67 / 8 .
ابن سعد روایت میکند که عمر برای هر کدام از زنان پیامبر ده هزار (درهم) مقرری قرار دادند و برایعایشه دوهزار درهم بیشتر !
وفي عهد معاوية بن أبي سفيان . تعهد معاوية أم المؤمنين بالعطايا . روي عن عروة أن معاوية بعث إلى عائشة بمائة ألف.
* الحلية / أبو نعيم 47 / 7 ، سير أعلام النبلاء 131 / 2 ، المستدرك 13 / 4 .
معاویه متعهد شده بود که ام المؤمنین عایشه را با بخششها اکرام کند و عروئ روایت میکند که عایشه صد هزار درهم از معاویه بخشش دریافت کرد.
وأخرج أبو نعيم عن عبد الرحمن بن القاسم قال : أهدى معاوية لعائشة ثيابا " وورقا " وأشياء توضع في أسطوانتها.*الحلية 48 / 2 .
ابو نعيم ازعبد الرحمن بن قاسم روايت ميكند كه: معاوية به عايشه پیراهنهایی از جنس"وورقا" و اشیاء گرانبهای دیگری هدیه نمود!
حالا چرا؟ در همین روایتهای جعلی جستجو کنید مثل روایتهای فضائل معاویه از زبان پیامبر که خانم عایشه روایت فرموده اند!!
-     آزار پيامبر توسط عايشه و حفصه
شايد ذكر برخي رفتارهاي نامناسب از سوي عايشه به شيعيان نسبت داده شود ، اما  همچون گذشته اين علماي اهل سنت هستند كه روايت ميكنند .
 حفصه وعایشه علیه رسول خدا و برای آزار او اتفاق کرده بودند. صحیح بخاری ج۶ص۶۹
و ایه نازل شد که "اگر شما -همسران پيامبر- از كار خود توبه كنيدبه نفع شماست‏،زيرادلهايتان از حق منحرف گشته‏؛
و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، -كارى از پيشنخواهيد برد- زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح‏، و فرشتگان بعداز آنان پشتيبان اويند"
 سوره تحریم ایه ۴ و ۵- تفسیر الثعلبی - ذیل همین ایه و تفسیر ابن کثیر ج۴ص۶۳۴ و صحیح بخاری ج۳ص۱۶۳.
عایشه و حفصه آنقدر رسول خدا را آزار می دادند که تمام آنروز را خشمگین سپری میکرد. صحیح بخاری ج۶ص۶۹ و طبقات ابن سعد ج۸ص۵۶
عمربن خطاب به دخترش حفصه گفت: تو میدانیکه رسول خدا تو را دوست ندارد  .صحیح مسلم ج۴ص۱۸۸
اینکه بخاری به این مساله اعتراف میکند بیانگر آنست که خبر آزار رساندن آن دو به پیامبر میان مردم شایع ومتواتر شده بود.
مخالفت عایشه با خدا و پیامبر اکرم ص
عایشه و حفصه درحالیکه قرآن میفرماید: وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ.اما بارها با خدا و رسول خدا مخالفت کردند: عایشه و حفصه در زمان بیماری رسول خدا با او مخالفت کرده و هر کدام خواستند
تا پدر خود را برای امامت نماز جماعت دعوت کنند که پیامبر به آن دو فرمود: شما چون زنان فتنه گر اطراف یوسف هستید.
تاریخ الطبری ج۲ص۴۳۹ وسیره ابن هشام ج۴ص۳۰۱.
عایشه با کلام خداوند که میفرماید: "ای زنان پیامبر در خانه هایتان بنشینید وآرام بگیرید و مانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خود آرایی نکنید)" . احزاب آیه۳۳)مخالفت آشکار کرده و راهی بصره گردید.
و سفارش رسول خدا مبنی بر امتناع ازجنگیدن با امیرمومنین علی بن ابیطالب را ندیده گرفت و آتش جنگ جمل را برافروخت
و درآن با امیرمومنین جنگیده و حفصه نیز میخواست در آن شرکت جوید اما برادرش عبدالله جلوی او را گرفت
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۲ص  -۸۰ و تاریخ طبری ج۳ص۴۷۷ و معجم البلدان ج۲ ص ۳۶۲ و....
درحالیکه رسول خدا فرموده بود: حسنین علیهم السلام دو سیدجوانان اهل بهشتند.
الکامل فی التاریخ ابن اثیر ج۲ص۱۰ و سنن ترمذی ج۲ص۳۰۶ و مسند احمد ج۳ص۳و.... .
عایشه ومروان بن حکم از دفن امام حسن مجتبی در کنار جدش رسول خدا جلوگیری کردند.
 مختصر تاریخ دمشق ابن عساکر ج۷ص۴۵- تاریخ ابوالفداء ج۲ص۲۵۵ و تاریخ یعقوبی ج۲ص۲۲۵.و نیز عایشه در نسبت ابراهیم پسر پیامبر تشکیک کرد. المستدرک حاکم ج۴ص۴۲
و از خدیجه بد گفت. المنتظم ابن جوزی ج۳ص۱۸
بخاری دوری جستن پیامبر ص از زنانش را ذکر کرده است. صحیح بخاری ج۶ص۷۰
مسلم نزول آیه: "امیداست که اگر پیامبر شما را طلاق داد خدا به جای شما زنانی بهتر از شما به اوبدهدکه همه با مقام تسلیم و ایمان باشند" را درباره این حادثه تایید کرده است. مسلم ج۴ص۱۸۸
حاکم نیشابوری نیز گفته است: پیامبر ص عایشه و حفصه را طلاق داد امادوباره رجوع فرمود. المستدرک ج۴ص۱۶
این از چیزهایی است که بداخلاقی ناسازگاری وعدم محبت این دو را نسبت به پیامبر می رساند و نیز مبین خشم رسول خدا ص نسبت به آندو چون همسران نوح و لوط هستند.
آرزوی مرگ عایشه توسط حضرت رسول ص
عایشه میگوید: رسول خدا آرزومند مرگ من بود و میگفت: دوست داشتم تا زنده هستم پیش بیاید که بر تو نمازبخوانم و تو را دفن کنم. الطبقات ابن سعد ج۲ص۲۰۶
فتنه اینجاست !!
رسول خدا ص درباره منزل عایشه فرمود: فتنه اینجاست فتنه اینجاست فتنه اینجاست. از اینجا شاخ شیطان بیرون می آید.
بخاری ج۴ص۴۶
عایشه و تهمت شرکت پیامبر اکرم در مجلس غنا و رقص!
بخاری و مسلم از عایشه نقل میکنند که: دیدم پیامبر مرا با ردایش می پوشاندمن حبشی ها را که در مسجد بازی میکردند تماشا میکردم.که عمر آنها را بازداشت وپیامبر فرمود:آنها را به حال خو بگذار! ای حبشی ها آسوده خاطر باشید!
پس قدردخترکان نورسیده بازیگوش را بدانید. بخاری کتاب المناقب ج۲ص۱۷۹ وکتاب العیدین ج۱ص۱۲۳ - صحیح مسلم کتاب صلوه العیدین ج۲ص۶۰۸
و روایات بسیار دیگری که بخاری و مسلم از عایشه نقل کرده اند. و در تمامی آنها عایشه تهمت شرکت در مجلس زنان و مردان وغنا و رقص را به پیامبر اکرم زده است.
جالب است که در این روایات دروغین عمر میخواهد از گناه دوری کند ولی رسول خدا او رابه گناه تشویق میکند !!!
همچنین جالب است که عایشه در این روایات دروغین میگوید جلس غنا و رقص در مسجد برگزار میشده است !!!
نمیدانم آیا پیامبر مسجد خود را برایاقامه نماز و قرائت قرآن ونشر تعالیم اسلام و اداره شوون مسلمانان بنا کرده بود یابرای نمایش رقص و سرگرمی ؟!
آیا میشود همسر پیامبر (عایشه و حفصه) خیانتکار و کافر باشد ؟؟؟
یکی از مسائلی که برخي  مطرح میکنند این است که چطور ممکن است همسر پیامبر این چنین جنایتکار و تبهکار باشد.
و این همه روایات جعلی برای خراب کردن چهره پیامبر ص نقل کرده باشد. و یا اینقدر پیامبر ص را اذیت کند که ایشان آرزوی مرگ عایشه را کند. اما این برای اولین بار در تاریخ نیست که می بینیم نزدیکان یکی از اولیای خدا کافر و خیانتکار است.
همه میدانیم که پسر حضرت نوح علیه السلام از کسانی بود که در طوفان غرق شد. همچنین خداوند درباره عایشه و حفصه میفرماید:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ.
یعنی: خداوند براى كسانى كه كافر شده‏اندبه همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است‏، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو پيامبر سودى به حالشان در برابر عذاب الهى‏نداشت‏،
و به آنها گفته شد: وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى‏شوند! پس نزدیکی و قرب به شخص صالح هیچگاه دلیل خوب بودن شخصی نمی باشد.
یا رسول الله عدالت پیشه کن !
این سخن این قدر توهین و بی احترامی بزرگی بود که حتی ابوبکر پس از این ماجرا عائشه دختر خود را سیلی می زند!
جالب اینجاست که تنها دو نفر جرات کردند که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله اینگونه توهین کنند. یکی عايشه و دیگری ذوالثدیة. ذوالثدیة از خوارج بود و در جنگ نهروان امیرالمومنین علیه السلام او را به درک واصل کرد. ذوالثدیة نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه واله چنین گفت:
به خدا قسم که عادل نیستی .پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در جواب او گفتند: پس چه کسی عادل است اگر من را عادل نمی دانی؟ (یحک فمن یعدل اذا لم اعدل)
هر دو (عايشه و ذوالثدیة) با مولا علی علیه السلام جنگیدندو با بغض مولا علی علیه السلام مردند.و هردوی آنها دو فتنه عظیم را به راه انداختند= جمل و نهروان.
تفسیر القرطبی ۱۸/۲۰۲ /کنزالعمال ۷/۲۹۴   /الطبقات ابن سعد ۸/۱۶۱  /فتح القدیر شوکانی ۵/۲۵۵تاریخ الطبری ۴/۷۶   /الاصابة ۲/۱۶۶۶۴۴  /صحیح بخاری ۳/۱۳۲۱   /صحیح مسلم ۲/۷۴۴
پیامبر آیاتی از قرآن کریم را فراموش کرد !!!
صحیح بخاری و مسلم با سند خود از عائشه روایت کنند که گفت: رسول خدا در مسجد به قرائت مردی گوش می داد که ناگهان گفت: رحمت خدا بر او باد. آیاتی را که فراموش کرده بودم به یاد آورد.
و در عبارتی دیگر این چنین است که: رحمت خدا بر او باد که آیات فلان و فلان را که از سوره فلان و فلان انداخته بودم به یادم آورد.
و در عبارت صحیح بخاری چنین است که:آنها را از سوره فلان و فلان فراموش کرده بودم.
بررسی این روایت
نمیدانم چگونه پیامبر صلی الله علیه و اله چنین سخن می گوید؟ در حالی که صحیح بخاری و مسلم با سند خود از ابن مسعود روایت کنند که گفت: "بسیار بد است که کسی بگوید:ایه فلان و فلان را فراموش کردم. بلکه او خود فراموش شده است
قران را به حافظه بسپارید که آن سریعتر از رها شدن بند زانوی شتر از سینه مردان رها میشود."
و چگونه پیامبر اکرم قران را فراموش می کند در حالی که قرآن می فرماید: "سنقرئک فلا تنسی" یعنی به زودی بر تو می خوانیم و تو فراموش نمی کنی. (سوره اعلی ایه ۷( -صحیح بخاری کتاب فضائل القرآن ج۳ص۱۵۵ - صحیح مسلم کتاب صلاه المسافرین ج۱ص۵۴۳ مسند احمد ج۶ص۱۲ صحیح بخاری کتاب الفضائل القران ج۳ص۱۵۵ صحیح مسلم ج۱ص۵۴۴.
 [ پنجشنبه بیست و دوم دی 1390 ] [ 1:20 ] [ علی اکبر ]آرشيو نظراتبگذار از مادر اهل تسنن عایشه بگویم
عا ی شه
بگذار از مادر اهلتسنن عایشه بگویم!
 
"فی قُلوُبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللهُ مَرَضاً وَ لَهُم عَذابٌ ألیمٌبِما کانُوا یَکذِبون" ترجمه: "دل های آنان مریض است. پس خداوند بر مرض ایشان بیفزاید و برای آنها عذاب سخت و دردناک است. به سبب آنچه که دروغ می گویند."
این روزها شبکه های ماهوره ای شده اند کاسه ای داغ تر از آش! عزای عمومی اعلام شده! کنفرانس ها، گفتمان ها و برنامه ها تدارک دیده اند تا اثبات کنند عایشه کیست! آنان که تکریم میکنند حق و حقیقت را می گویند یا شیعیان؟! سری به کتابهایم زدم تا حقیقت را دریابم و فقط کتب شیعه را نگاه نکردم بلکه به کتاب های اهل تسنن نیز مراجعه کردم. اما قضاوت از شما ! این چه همسر پیغمبر است که این چنین در احادیث مذمت شده است ؟ براستی جوابگو کیست ؟ من شیعه هستم و تو سنی! هر دو به عقائد هم احترام می گذاریم اما من مطالبم را از کسانی می گویم که اهل بیت و خانواده رسول مکرم اسلام هستند.
آنان که از نسل نورند و از پلیدی و ناپاکی به دورند و معصوم ! و معصوم کسی است که دروغ نمی گوید و اشتباه نمی کند. گناه نمی کند و فکر گناه نیز به سراغش نمی آید و من مطالبم را از این خانواده بیان کرده ام . تو نیز اگر طالبی بنگر به این مطالب ... .
اصول کافی، جلد سه ؛ حسین بن ثویر و ابن سلمه سراّج می گویند: از امام صادق شنیدیم که بعد از هر نماز چهار مرد و چهار زن را لعنت می کردند . (ابوبکر ، عمر، عثمان و معاویه)، (عایشه، حفصه، هند و ام الحکم (خواهر معاویه)) . اما بعد عایشه دختر ابابکر است . همان ابابکری که بانو حضرت زهرا به او فرمودند: به خدا در هر نمازم بر تو نفرین می کنم. (الامامه و السیاسه / بیست) . شرح نهج البلاغه ابن أبي حدید جلد شش ؛ حضرت فاطمه زهرا از دنیا رفتند در حالیکه سخت از ابوبکر و عمر غضبناک بودند .
ارشاد القلوب ذکر کرده که ابوبکر گفت : خدا پسر صهاک را لعنت کند . او مرا نسبت به ذکر ولایت گمراه کرد و به راستی که او چه بد همنشین و رفیقی است ! چطور دختر همچون کسی می تواند همسر رسول خدا باشد که دشمن اصلی خاندان عصمت و طهارت بوده است ؟! حمیدی در صحاح خود ذکر می کند : عایشه در جهالت ومنقصت به مرتبه ای بوده که مدام با لعبتها بازی می کرده و در پیش او زنان مغنّیه ، نی می نواختند و رقص می کردند و به استماع حدیث نمی پرداخته است و عایشه و حفصه چندین بار نفاق خود را ظاهر نموده و حضرت رسول را از خود دلگیر و آزرده ساخته است .
در کتاب کاشف الحق از امام صادق روایت شده که حضرت رسول به حضرت علی فرمودند : یاعلی ! تو مظلومی بعد از من ! هر که با تو حرب کند ، با من حربکرده و هر که با من حرب کند ، با خدا حرب کرده است و هر که از تو دوری کند ، با من دوری کرده و هر که از من دوری کند ، از خدای دوری کرده است . (اکمال الدین / ج یک / ص بیست و هفت) . حال آنکه همین عایشه بنا کننده جنگ جمل است ! بخاری ، در صحیح جلد چهار صفحه صد و حمیدی در جامع آورده اند : حضرت رسول روزی خطبه می خواندند و در آن حال اشاره به خانه عایشه نمودند و سهنوبت فرمودند : در این خانه فتنه ای است و ایمن مباشید که شاخ شیطان اینجاست و از اینجا بیرون خواهد آمد و نیز حمیدی در جامع ذکر میکند : حضرت رسول به در خانه عایشه اشاره کردند و فرمودند : سَر کفر در این خانه است و از اینجا شاخ شیطان بیرون می آید. (الزام النواصب/ صفحه دویست).
غزالی از علماء و بزرگان سنیان در احیاءالعلوم (جلد دو / صفحه سی و چهار) کتاب نکاح در مذمت عایشه چندین خبر نقل کرده، یکی آنکه مصاحبت عایشه هرگز مرضّی طبع حضرت رسول نبود . و دیگر آنکه روزی ابابکر به دیدن عایشه رفت و شنید که پیغمبر از او دلگیر است. گفت: آنچه در میان شما گذشته بیان کنید تا من محاکمه کنم . پس حضرت رو به عایشه کردند و فرمودند : تو حرف میزنی یا من بگویم ؟ عایشه در جواب گفت: تو حرف بزن ! اما بغیر از راست مگو !؟ و آیا در جواب رسول خدا باید چنین حرفی زد ؟ و گو آنکه حکم الهی آیه پنجاه و هفت احزاب را نشنیده بود:  "اِنَّ الَّذینَ یُوذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الُّنیا وَ الاخِرَهِ."
احمد حنبل در کتاب نادر الاخبار روایت کرده : زنی از زنان کوفه به دیدن عایشه آمد . گفت : یا ام المومنین چه فرمائی در حق مادری که فرزند خود را بکشد از روی عمد و آن فرزند مومن باشد ؟ عایشه جواب داد : آن زن کافر استچنانکه حق تعالی در سوره نساء آیه نود و سه فرموده : " هرکس بکشد مومنی را از روی عمد ، پس جزای او جهنم است که در آن جاودانه باشد . " آن زن گفت : چه می گوئی در حق مادری که بکشد شانزده هزار و دویست فرزند از اولاد مومنان و مسلمانان را ؟ چون عایشه فهمید که غرضش چیست ، و سخن راستی به گوش او خورد ، به همان موجب که اَلحَقُّ مُرًّ از آن زن خشمناک شد و گفت : دورکنید این دشمن را از نزد من ! پس آن زن گفت : ای عایشه ! معلوم است که دشمن خدا کیست و بیرون رفت . (اشاره به جنگ جمل) و عایشه به این مقدار طغیان وریختن خون شانزده هزار و دویست مرد مسلمان راضی نشد و مانع شد که تابوت مبارک امام حسن را به طواف قبر رسول الله برند .
در کتب فریقین مذکور است : چون حضرت امام حسن به شهادت رسیدند ، امام حسین پیکر پاک و مطهر آن حضرت را برداشته و به وداع خاتم النبیین بردند . عایشه ،مروان و جماعت بنی امیه به گمان آنکه می خواهند حضرت امام حسن را در حجره رسول خدا دفن نمایند مانع شدند و نگذاشتند به وداع جد بزرگوارش ببرند و تابوت آن حضرت را تیر باران کردند . در آن روز عایشه بر استری سوار شده ،می گفت : حجره رسول الله از من است و من راضی نیستم او را در آنجا دفن نمایند .
زمخشری در کتاب ربیع الابرار از جمیع ابن عمیر روایت کرده که عمیر گفت : من روزی به نزد عایشه رفتم و از او پرسیدم که مرا خبر ده که دوست ترین شخص نزد حضرت رسول الله چه کسی بوده است ؟ گفت : دختر او فاطمه زهرا . گفتم سخن من در مردان است . گفت : شوهر دختر او علی بن ابیطالب نزد آن حضرت دوست ترین خلق خدا بود . گفتم : پس چرا با او محاربه کردی و در مورد وی عاصی شدی ؟ اما امان از پشیمانی و خیره سری ... اما جنایات او به همین جا اکتفا نمیکند در حق مادر عالمیان حضرت خدیجه ام المومنین ظلم های بسیاری روا داشته است . بخارى نقل مى‏کند: عایشه مى‏گوید: درباره‏ى هیچ زنى بهاندازه‏ى خدیجه حسرت نکشیدم و حسادت نبردم وقتى شنیدم که پروردگارش او را به بهشت وعده داده است. (صحیح بخارى / جزء پنجم، باب سی)
این سخن عایشه، دور از واقعیت نبوده است. چون مى‏دانیم که خدیجه نخستین همسرى است که پیامبر اکرم قبل از آغاز رسالت اختیار کرده و مدتى طولانى، نزدیک به 25 سال با وى زندگى کرده است. با این که حضرت رسول، پس از وفات خدیجه با برخى از زنان دیگر مانند عایشه، صفیه، ام‏سلمه، و ... هم وصلت نموده، ولى در تمام مدتى که همسران دیگرى در خانه داشت، باز از خدیجه بهشایستگى یاد مى‏کرد، نام او را با احترام مى‏برد و همواره خاطره‏ى او را گرامى و عزیز مى‏داشت. عایشه مى‏گوید: روزى نمى‏شد که پیامبر اسلام از خدیجه ذکر خیرى به میان نیاورد. به حدى که روزى غیرت و تعصب زنانه بر من غالب شد و با همان حال (حسادت) گفتم: آیا او زن سالخورده‏اى نبود که خداوند متعال بهتر از او نصیب تو کرده است؟ (منظور عایشه از این سخن، ابراز وجود و بیان ارزش خودش بوده است، زیرا خود را که زنى بسیار جوان بود با حضرتخدیجه مقایسه کرده و خواسته است که امتیاز جوانى خود را مطرح کند. اما خودش ادامه مى‏دهد پیامبر اسلام به شدت غضبناک شد، به حدى که موهاى جلوى سر مبارکش از شدت غضب تکان خورد و آنگاه آن جملات تحسین‏آمیز را (که در بالا نقل کردیم درباره‏ى خدیجه بیان فرمود.)
و باز عایشه مى‏گوید: «هر وقت در منزل گوسفندى ذبح مى‏شد، پیامبر اسلام مى‏فرمودند: از گوشت آن براى دوستان خدیجه هم بفرستید. روزى به این وضع اعتراض کردم، ولى پیغمبر فرمودند: من دوستان خدیجه را نیز دوست مى‏دارم. » (منبر الاسلام و توفیق الاعلم). این اعترافات شخصی است که برادران اهل تسنن به آن ام المومنین می گویند ! سبعه من السلف صفحه دویست شصت و هفت می نویسد: پیامبر دوست داشت تا زنده است ، مرگ و دفن عایشه را ببیند . ابن ابی الحدید در شرح خود جلد هفده می نویسد : اگر خلیفه دوم به جای علی بود ، هر آینه عایشه را قطعه قطعه می کرد . عایشه در زمان حیات پیامبر با آن حضرت رفتار ناشایستی داشت همچنین با خلیفه راستین آن حضرت حضرت امیرالمومنین وهمسر گرامیشان بانو فاطمه زهرا و جالب تر آنجاست که با دیگر همسران پیامبر نیز رفتارهای زشت و کینه توزانه ای داشت ! گواه و شاهد من مسند احمد ، صحیح بخاری ، صحیح نسائی ، السیره الحلبیه ، صحیح مسلم و باب الغیره من کتاب العشره میباشند . برای دیگر بار از شرح ابن ابی الحدید جلد نه و ریاحین الشریعه جلد دو مطلبی را ذکر می کنم که وقتی حضرت زهرا به شهادت رسیدند ، همسران رسول خدا برای سر سلامتی امیرالمومنین آمدند جز عایشه که اظهار مریضی کرد و سخنی گفت که دلالت بر خوشحالی او داشت .
از مشخص ترین نشانه های بغض و کینه او نسبت به آقا امیرالمومنین همین بس که نام غلامش را عبدالرحمن گذاشت و گفت : این نام گذاری را به خاطر محبتم به قاتل علی بن ابیطالب یعنی عبدالرحمن بن ملجم انجام دادم . (ریاحین الشریعه / جلد دو ، سفینه البحار / جلد سه ، بحارالانوار / جلد بیست و هشت ) . این داستان را بنگرید : روزی پیغمبر با علی خلوت کرده بود و به نجوا پرداخته بود. این گفتگو در نزد عایشه به درازا کشید. بر آشفت و خشمگینانه به طرف آن دو رفت تا حسدی که در سینه اش می جوشید بیرون ریزد. ناگهان بر سر علی که نمی دانست چه گناهی مرتکب شده است فریاد زد"من از هر ۹ روز یک روز با رسول خدا هستم. این یک روز هم تو نمی گذاری با من باشد.پسر ابیطالب؟! (والله لا یبغضه احد من اهل بیتی و لا من غیر همالا و هو خارج عن الایمان!) علی کلمه ای بر زبان نیاورد. با بردباری و در کمال آرامش از او چشم پوشید. اما محمد شکیبایی نکرد. چهره اش به خون نشست. چشمانش از خشم مشتعل گردید و با خشونتیبی سابقه او را از خود راند و گفت:"برگرد سر جایت!"عایشه مات و مبهوت ماند. محمد ادامه داد" به خدا قسم هیچ یک از افراد خانواده ام یا دیگران بغض او را در دل ندارد مگر اینکه از دایره ایمان بیرون رفته است! باز نقلشده است ، عایشه آنقدر از خلافت علی ناراحت بود که گفت:" مقتول قطعه قطعه شده دیروز را در غوغای خود فرو برده اند و به جایش کم سن و سالی (علی) را گذاشته اند . همچنین گفت:"به خدا قسم اگر قرار بود این امر (خلافت) برای پسر ابیطالب به انجام رسد آرزو داشتم آن (آسمان) بر روی این (زمین) فرود آید. (روزگار عثمان .عبدالفتاح عبدالمقصود صفحه صد و شانزده.)
عایشه آن طور که از کتب تاریخی بر می آید زنی بود زیبا و حسود. حساس؛ گستاخ و عاشق. عایشه به گفته اهل تسنن که کذب آن هم آشکار است تنها دختری بود که به خانه ی محمد آمد. دیگران همه بیوگانی بودند که به مصلحتی سیاسی یا اخلاقی به همسری پیامبر در آمده بودند. عایشه جز زیبایی و جوانی زنی بسیار باهوش و خوش سخن بود. او به راستی عاشق پیغمبر بود به طوریکه حتی نمی توانست ببیند محمد به فاطمه؛ علی؛ حسن و حسین محبت می کند و آتش خشم و حسادت در وجودش شعله ور می شد. (ن.ک به اسلام شناسی.چاپ مشهد.مجموعه درسهای دکتر علی شریعتی در دانشگاه مشهد صفحه پانصد و سیزده)
اما سرانجام عایشه چه شد ؟
معاویه چون خواست برای پسرش یزید از مردم بیعت بگیرد ، عایشه انکار کرد و معاویه را تهدید کرد و گفت : برادرم محمد را کشتی و برای یزید بیعت می گیری ؟ معاویه ترسید که برای او ایجاد فتنه کند . لذا در خانه خود چاهی کند و آن را پر از آهک کرد و فرشی قیمتی بر روی آن پهن نمود و تختی بر آن نهاد و عایشه را وقت نماز عشاء به خانه خود خواند . وقتی عایشه وارد شد ، معاویه او را به نشستن بر آن تخت تعارف کرد . همین که روی آن نشست ، فرو رفت و به چاه افتاد و هلاک شد . معاویه در چاه چندین نیزه مسموم تعبیه کرده بود و هنگامیکه عایشه در چاه افتاد ، فورا کار او ساخته شد و به دیدار پدرش در جهنم شتافت . امام باقر (ع) فرمودند : هر آینه قیام کند ، قیام کننده ما ( حضرت مهدی) همانا حمیراء – عایشه – را بسوی آن حضرت می آورند تا او را حد زده و انتقام دخت پیامبر بانو حضرت فاطمه زهرا (س) را از آن بگیرد . (عللالشرائع پانصد و هفتاد و نه / باب سیصد و هشتاد و پنج)
و آخرین مطلب اینکه در مذهب حقه تشیع و دین مبین اسلام ناسزا و ناروا گفتن و فحش دادن کاری به دور از ادب است و نباید صورت گیرد و به جای آن لعن گفته می شود . مجوز لعن ، هر عمل و گفتاری است که مقتضی و سبب عقوبت و عذاب الهی بر کسی باشد . مانند : فسق، فجور، کفر، ظلم و قتل نفس محترمه و .... چنانچه خداوند سبحان درباره قتل که بدترین اقسام ظلم است فرموده : وَغَضِبَ اللهُ عَلَیهِ وَ لَعَنَه یعنی : خداوند خشم کرد بر او و لعنت کرد او را. (سوره نساء / آیه نود و سه) . و چنین است که در حدیث ابتدا نیز امام صادق چهار زن و چهار مرد را لعن می نمودند . پس لعن نیزسفارش شده و ثواب و برتری آن نسبت به صلوات نیز در روایات و احادیث آمده است . و از تمامی شیعیان و محبین تقاضا داریم تا دل محبین خلفا را با فحش و ناسزا نشکنند و همانطور که در دین نیز سفارش شده از لعن در برائت از دشمنان اهل بیت استفاده کنند .
 [ پنجشنبه بیست و دوم دی 1390 ] [ 1:11 ] [ علی اکبر ]آرشيو نظراتچرا عايشه ام المؤمنين نيست ؟
برای تمام زنان و دختران ایران زمین
 
چرا عايشه       ام المؤمنين      نيست ؟
 
منحرفين از خط ولايت معتقدند که تمامي زنان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم  حتي عايشه لقب "ام المومنين" را دارند و براي ادعاي خويش آيه ذيل را مطرح مي کنند 
 «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُم‏».  
يعني: پيامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوت، و همسرانش [در حرمت ازدواج به منزله‏] مادران آنانند." (سوره احزاب آيه 6)
اينان  لقب "ام المومنين" را نوعي افتخار براي زنهاي پيامبر صلي الله عليه و اله محسوب مي کنند. ولي طبق آيات قرآن ما معتقديم که ام المومنين به تنهايي فضيلتي نيست بلکه زنان رسول خدا فقط اگر تقوي پيشه کنند و از خدا بترسند داراي ارزش و مقام مي باشند. و به همين جهت است که قرآن مي فرمايد :
يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً. يعني:
"اى همسران پيامبر! شما اگر پرهيزكارى پيشه كنيد [از نظر منزلت و موقعيت‏] مانند هيچ يك از زنان نيستيد، پس در گفتار خود، نرمى و طنّازى نداشته باشيد تا كسى كه بيمار دل است طمع كند، و سخن پسنديده و شايسته گوييد.." (احزاب/32)
همچنين قرآن مي فرمايد:
يَانِسَاءَ النَّبىِ‏ِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَينْ‏ِ وَ كاَنَ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِيرًا. يعني:
 اى همسران پيامبر! هركس از شما كار بسيار زشت آشكارى مرتكب شود [قطعاً پيوند همسرى با پيامبر به او مصونيّت نمى‏دهد، بلكه‏] عذاب براى او دو چندان خواهد شد، و اين [كار] بر خدا آسان است. (آيه:30)
پس ام المومنين تنها به اين معناست که رابطه بين مسلمانان و زنان پيامبر مانند رابطه مادر و فرزند مي باشد. يعني همانطور که فرزند نمي تواند با مادر خويش ازدواج کند، مسلمانان نيز بعد از شهادت پيامبر صلي الله عليه و اله نمي توانند با زنان ايشان ازدواج کنند. و به همين دليل است که قرآن مي فرمايد
وَ مَا كاَنَ لَكُمْ أَن تُؤْذُواْ رَسُولَ اللَّهِ وَ لَا أَن تَنكِحُواْ أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَالِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا.  يعني:
 "و شما را نسزد [و جايز نباشد] كه پيامبر خدا را آزار دهيد. و بر شما هرگز جايز نيست كه پس از او با همسرانش ازدواج كنيد كه اين [كار] نزد خدا بزرگ است." (آيه:53)
و اما عايشه چون جزء زنان پيامبر صلي الله عليه و اله بوده لقب "ام المونين" را داشته است. ولي اين لقب تا آخر عمر براي او باقي نماند! زيرا پيامبر صلي الله عليه و اله حق طلاق زنان خويش را به اميرالمومنين عليه السلام و جانشينان به حق ايشان داده بودند
قال النبي صلي الله عليه و اله:
يا اباالحسن انّ الشرف باق لهنّ (شرف الامّهات) ما دمن لله علي الطاعة فأيّتهنّ عصت الله بعدي بالخروج عليک فأطلق لها في الأزواج و أسقطها من شرف أمومة المومنين
يعني : پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله به مولا علي عليه السلام فرمودند: اي اباالحسن همانا شرف "ام المومنين" براي زنان من باقي است تا زمانيکه اطاعت خدا را کنند. پس هرکدام از آنها که خدا را به واسطه خروج بر تو عصيان کرد، او را طلاق بده و از شرافت ام المومنين بودن ساقط کن.1
اين وظيفه بعد از اميرالمومنين به امام حسن عليه السلام و بعد به امام حسين عليه السلام منتقل شد. و امام حسين عليه السلام عايشه را طلاق دادند
شيخ حر عاملي در کتاب اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات از کتاب اثبات الوصية نوشته مسعودي (از علماي اهل سنت) نقل مي کند که: پس از کاري که عايشه کرد (مقصودش جلوگيري حسين عليه السلام از دفن حسن بن علي در جوار جدش رسول خدا است) حسين عليه السلام طلاقش را برايش فرستاد. و رسول خدا صلي الله عليه و اله طلاق همسرانش را بعد از خودش به اميرالمومنين عليه السلام و اميرالمومنين به امام حسن عليه السلام و امام حسن عليه السلام به اباعبدالله الحسين عليه السلام داده بود. و رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: بعضي از زنهاي من در روز رستاخيز مرا نخواهند ديد و او زني است که اوصياء بعد از من طلاقش خواهند داد2
ناگفته پيداست که وقتي مي گوييم امام حسين عليه السلام عايشه را طلاق دادند، به اين معناست که او ديگر جزء زنهاي پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله محسوب نمي شود. و بنابراين لقب "ام المومنين" از عايشه برداشته شده و مانند زنهاي معمولي ديگر مي باشد
اسناد:
 (1) سفينة البحار 2/93 و 9/277 ، المناقب ابن شهر آشوب 1/331، الدرجات الرفيعة علي خان 303، شرح اصول الکافي المازندراني 6/368، البحار الانوار علامه مجلسي 27/292 و 48/335 و 71/265 و 108/293 و 110/101 از کافي و بصائر الدرجات. و کتاب کمال الدين و تمام النعمة شيخ صدوق.
(2) اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات 3/135 فصل 72 حديث 903

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 21
  • بازدید کلی : 482